بولتن سینما و تلویزیون:ویلایی ها قربانی حسادت و جهالت/ فیلمهای مطرح امسال سینمای ایران کدامند؟
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۵۰۸۰۶۶
گروه سینما و تلویزیون: اخبار حوزه سینما و تلویزیون نیز همواره مخاطبان خاص خود را داشته و دارد؛ به همین خاطر در مطلب پیش رو تلاش کردیم مهمترین و جذاب ترین مطالب این حوزه را جمع آوری نموده و تقدیم علاقه مندان کنیم تا اگر امکان پیگیری مطالب در طول روز را ندارد، در یک زمان مشخص و یکجا از آنها مطلع شوند.به گزارش بولتن نیوز، تیتر مهمترین خبرهای امروز 10 خرداد ماه 96، به صورت هایپرلینک در زیر آمده که شما می توانید با کلیک بر روی آنها به صورت اختصاصی وارد آن مطلب شوید؛ البته متن کامل این مطالب در ادامه مطلب نیز آمده است و شما می توانید متن کامل و تصاویر مرتبط عناوین را در ادامه مشاهده فرمایید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در جستوجوي سبک باشيد به مرگ ميرسيد5 فیلم مطرح سینمای ایران در سال 96«گشت 2» گیشه را درو کردایمان و خانواده دوستی معیارهایم برای ازدواج است / تنهایی افسردگی می آوردقربانی حسادت و جهالتحسینی جای فراستی را در «هفت» گرفت/ سری جدید با ۳ مجری روی آنتن میرودکانون کارگردانان عضویت سهیلی را تعلیق کردبا بهترین بازیگر مرد کن 2017 آشنا شوید/خوآکین فونیکس از گلادیاتور تا نخل طلا+عکس«دزدان دریایی کاراییب» فاتح گیشههای بریتانیا
مشروح اخباردر جستوجوي سبک باشيد به مرگ ميرسيد
برادران داردِن براي ساخت دهمين فيلم بلندشان بار ديگر سراغ همان مقوله درام اجتماعي آشنايشان رفتهاند و البته اينبار عناصري از رمز و راز و ژانر نيز به آن افزودهاند. «دختر ناشناس» شايد بهترين مثال از يک فيلم ژانر است که اين دو برادر ساختهاند؛ هرچند مضمون نابرابري اجتماعي همچنان بر فيلم سايه مياندازد.
فيلم، داستان پزشکي را روايت ميکند که از بازکردن در مطبش به روي يک مراجع ناشناس امتناع کرده و در ادامه آن فرد ميميرد. او که خود را مسئول مرگ دختر ميداند، با روشهايي تحليلي که خاص يک پزشک است، سعي ميکند نام قرباني و انگيزهها و دلايل احتمالي مرگ او را پيدا کند. بازي مسحورکننده آدل هينل، فيلم را اعتباري دوچندان بخشيده و باعث ميشود که نتوان بهسادگي از کنار آن گذشت. اين سومين فيلم متوالي برادران داردن با اين هنرپيشه توانمند محسوب ميشود. متن اين گفتوگو ابتدا به زبان انگليسي پياده شد که هادي آذري ترجمه فارسي آن را انجام داده است.
اولين دليلي که باعث ميشود فيلمهاي شما را دوست داشته باشم، درگيري شما با مقوله ميرايي است و از دريچه اين ميرايي است که ميتوانيم به بهترين نحو انگيزههاي شخصيت را درک کنيم. ميتوانيد اين رابطه ميرايي و سينما را بيشتر باز کنيد؟ به نظر شما سينما چگونه ميتواند به مسائل اخلاقي بپردازد؟لوک داردِن: بياييد با فيلم سکوت لورنا شروع کنيم. داستان اين فيلم يک معلم خياباني، يک مددکار اجتماعي را به تصوير ميکشد که سعي ميکند به معتادان، افراد بيخانمان و ديگر آدمهاي آسيبپذير کمک کند. اين دختر برادري دارد که معتاد است. از طرف يک گروه مافيايي آلبانيايي در بروکسل به برادر او پيشنهاد داده ميشود تا با يک فاحشه آلبانيايي ازدواج کند تا اين زن فاحشه بتواند مليت بلژيکي به دست آورد و بعد از آن از او جدا شود تا آن فاحشه بتواند با يکي از اعضای مافيا ازدواج کند تا آن عضو مافيا بتواند تابعيت بلژيک را به دست آورد. ولي چرا اين گروه مافيايي معتادها را انتخاب ميکند؟ به اين علت که به آنها گفته ميشود براي اين کار سههزار يورو ميگيرند، ولي يک سال طول ميکشد که طرف تابعيت بلژيکي پيدا کند. همچنين به آنها گفته ميشود که در هنگام طلاق نيز پنجهزار يورو به آنها پرداخت ميشود، ولي در واقعيت آنها هيچوقت طلاق نميگيرند چون مافيا طرف را با يک اوردوز به قتل ميرساند. دختر که بهعنوان مددکار اجتماعي قبلا با چنين مواردي مواجه شده، به برادرش ميگويد اين پيشنهاد را قبول نکند چون کشته ميشود. ما چنين وضعيتي را تصور کرديم و از خودمان پرسيديم چطور بدون گفتن اين حقيقت، آن را دگرگون کرده و اين واقعيتها را به سؤالي اخلاقي بدل کنيم؛ يعني آن زن ديگر يک فاحشه نيست، بلکه يک مهاجر است که بهاشتباه با يک معتاد ازدواج کرده است، ولي آن فرد معتاد براي او مهم ميشود، بهطوريکه نميتواند او را بکشد. آيا دختر، او را ميکشد يا نه؟ خب ما به این طريق اين قضيه را به يک مسئله اخلاقي بدل کرديم. در نهايت در فيلم، زن ميخواهد که آن فرد معتاد را نجات دهد، ولي موفق نميشود زيرا هم ميخواهد او را نجات دهد و هم پول را ميخواهد. پس ما اين مسائل را به مقوله اخلاقي تبديل کرديم. آيا من باعث مرگ کسي ميشوم؟ آيا ميپذيرم که کسي بميرد يا از مشارکت در اين جنايت امتناع ميکنم؟ در فيلمهاي ما اغلب اين پرسش نجاتدادن يا ندادن يک نفر از مرگ وجود دارد.
به نظرم اين واضحترين موضوع در آخرين فيلم شماست... .لوک: خب، ما تلاش کرديم اين کار را با روايتکردن داستان پزشکي انجام دهيم که در مطبش را به روي يک مراجع باز نميکند و تلاش کرديم تا او را به يک کارآگاه پليس تبديل کنيم که در تلاش براي يافتن حقيقت است. او نه به دنبال مقصر، بلکه به دنبال يافتن نام دختر جوان است تا گمنام به خاک سپرده نشود چون اگر دختر گمنام به خاک سپره شود، مثل اين است که او دوبار مرده باشد؛ يعني پزشک ميخواهد نام او را کشف کند و آن را بر مزارش بنويسد. اين به معناي بخشيدن جاني دوباره به او نيست، ولي با اين کار اجازه ميدهد تا در آرامش بميرد و به جامعه انسانها برگردد. او در جستوجوي نام دختر، با فردي ديدار ميکند که مسئول مرگ دختر است، ولي آنچه او به دنبال آن ميگردد، نام دختر است.
اين مسئله من را به ياد هگل مياندازد که ميگفت حيوانات علاقهاي به دفن مردگان خود ندارند، ولي آدمها اين کار را براي احترام به مردگان انجام ميدهند. احساس ميکنم که اين مسئله جستوجو يا محترمشمردن مردگان مهمترين پرسشي است که در کار شما مطرح ميشود. در اين فيلم نيز پيداکردن نام دختر راهي براي اداي احترام به او است.لوک: بله، اين جسد دير يا زود به وسیله کرمها خورده شده يا سوزانده ميشود، ولي نام او بهعنوان نشانهاي از آن آدم براي هميشه باقي ميماند. اين چيزي است که اهميت دارد.فيلمهاي شما بسيار تحتتأثير امانوئل لويناس است که براي او نيز مسئله ميرايي اهميت بسياري دارد. آنطور که او ميگويد، ميرايي مهمتر از ديگر ابعاد زندگي است.لوک: من نوشتههاي زيادي از او خواندهام، او را ميشناسم و در کلاسهاي اخيرش در دانشگاه سوربن نيز شرکت کردم. وقتي قصد ساخت فيلمي را در پاريس داشتم، به صورت اتفاقي با او ديدار کردم هرچند آن فيلم هرگز ساخته نشد. خيليوقتها درباره نظرات لويناس با ژان پيير صحبت ميکنم هرچند نزديک به ٣٥ سال از آن روزها ميگذرد، ولي آن ديدار تأثير زيادي بر من گذاشت. لويناس براي من يک جور کشف و شهود بود.
فکر ميکنم اين فيلم نسبت به فيلم اولتان يعني «قول» ظرافتهاي بيشتري دارد. منظورم اين است که در مقايسه با فيلم اولتان که بيشتر دوربين روي دست فيلمبرداري شده بود، صحنهپردازي شيکتر و بورژواييتر است. آيا ميشود اينطور گفت که الان بيشتر به مسئله ميزانسن توجه ميکنيد؟ژان پيير داردِن: سؤال سختي است. من متوجه سؤال شما ميشوم و ميشود گفت تا حدي نظر شما درست است ولي اين مسئله تصميمي از پيش برنامهريزيشده نبوده است. واقعيت اين بود که در آن زمان اين تنها راه فيلمساختن بود. اما الان حرکات دوربين کمتر شده و اغلب دو شخصيت در کادر حضور دارند. بهترين جوابي که به اين سؤال ميتوانم بدهم، اين است که ما جملهاي از يک نمايشنامهنويس ايتاليايي به نام ادواردو دي فيليپو را مدنظر قرار داديم که ميگفت اگر در جستوجوي سبک باشيد، به مرگ ميرسيد ولي اگر در جستوجوي زندگي باشيد، به سبک دست خواهيد يافت. اين چيزي بود که ما ميخواستيم به آن وفادار باشيم. منظورم اين نيست که هميشه موفق به انجام آن شدهايم ولي اميدوارم توانسته باشيم گاهي اوقات در آن مسير حرکت کرده باشيم.
اينطور به نظر ميرسد که اين فيلم ژانريترين فيلمي است که تاکنون ساختهايد. اينطور است؟ژان پيير: شايد شما چنين نظري داشته باشيد به اين خاطر که فيلم را از بيرون ميبينيد و شايد به همين دلیل مسائل را بهتر از ما ميبينيد ولي ما هيچوقت نخواستهايم که از فيلمهاي نوآر الهام بگيريم. با اين حال، حرف شما تا حدي درست است و نميتوان اين حس کندوکاو و کارآگاهي فيلم را انکار کرد. علاوه بر اين، ما نه قاتل را ميشناسيم و نه اسم مقتول را ميدانيم و اين جستوجو براي يافتن نام مقتول، ما را به جستوجويي ديگر ميکشاند. دکتر در خطر قرار ميگيرد و ما هيچوقت نميفهميم چه اتفاقي ممکن است براي او بيفتد. در صحنهاي از فيلم وقتي به دفترش برميگردد و پدر برين هم آنجاست، اين مسئله ميتوانست براي او گران تمام شود. ما او را ميبينيم که شبهنگام در خيابان قدم ميزند ولي از حسوحال فيلمهاي نوآر خبري نيست هرچند ممکن است بدون آنکه بدانيم از آن فيلمها الهام گرفته باشيم.
يک تحول ديگر که برايم جالب است، اين است که در فيلمهاي آخرتان از هنرپيشگان حرفهايتري استفاده ميکنيد. اين سومينباري است که به سراغ يک هنرپيشه حرفهاي ميرويد. آيا اين مسئله دليل خاصي دارد؟لوک: بله. در اين فيلم روشنايي بيشتري وجود دارد چون ما با آدل هينل برخورد کرديم. بازي او را در فيلمهاي ديگري ديده بوديم ولي او را يک روز عصر در مراسمي هنگام دريافت جايزهاش از سوي جامعه نويسندگان پاريس از نزديک ملاقات کرديم. در آنجا صحبت مختصري داشتيم و خيلي زود از هم جدا شديم. با خودمان فکر کرديم ما بازيگري داريم که ميتواند براي اين فيلم به ما کمک کند. درواقع با خودمان گفتيم که اين پزشک به لطف چهرهاش ميتواند آدمها را به حرف بياورد تا حقيقت را دريابد ولي هيچوقت به خاطر جواني، بيريايي و معصوميتش، نميتواند قضاوت کند. بيتجربگي و ناپختگي او به موتور کاوش و جستوجوي فيلم بدل خواهد شد. بيتجربگي او در زندگي درنهايت به نقطه قدرت او بدل خواهد شد. در عين حال، درست است که او بازيگري حرفهاي است و اين تصميم ما بود در سه، چهار فيلم آخرمان با بازيگري حرفهاي کار کنيم.
شما خيلي درباره خصوصيات چهره او صحبت ميکنيد. آيا اين مسئله در هنگام انتخاب بازيگر نقش دارد؟لوک: اين مسئله بسيار مهمي است چون همانطور که ژان پيير اشاره کرد، همهچيز صورت است. پزشک داستان ما نبايد قضاوت کند و همچنين نبايد وارد بازي شود. يعني او احساس گناه ميکند چون درِ مطبش را به روي مراجعش باز نکرده است. قسم ميخورد که نميخواهد ديگران را متهم کند. حرف او اين است که من پزشک و محرم شما هستم پس حقيقت را به من بگوييد تا بتوانم نام دختر را پيدا کنم. او به دنبال پيداکردن مقصر يا مسبب مرگ دختر نيست. او اگر با کسي صحبت ميکند، نميخواهد از رابطه آن شخص با دختر بداند، فقط تنها چيزي که ميخواهد بداند اين است که او را در يافتن نام دختر کمک کند. او در جستوجوي حقيقت است و نيت پنهاني ندارد. او بسيار شفاف است و حسابوکتاب نميکند و نميخواهد کسي را فريب دهد. به همين دلیل بود که چهره و صورت آدل براي ما مهم بود زيرا در چهره او چيزي وجود دارد که نشان ميدهد او اهل فيلم بازيکردن و کلکزدن نيست. او هنوز درگير بازيهاي کثيف اين دنيا نشده و به همين خاطر معصوميتي در چشمهاي او ديده ميشود. با اين حال، نگاه نافذي دارد. بعضی اوقات نگاه او سرد و سخت است و بعدي را نشان ميدهد که احساسي نيست و براي شنيدن حقيقت به آدمها نه التماس ميکند و نه به اغواي آنها ميپردازد.
مسئله چهره براي لويناس نيز مهم است. او فکر ميکند که تمام مسائل اخلاقي با صورت آغاز ميشود. به نظر من اين مسئله با بعد ميرايي که شما در فيلمهايتان دنبال ميکنيد، پيوند دارد. علت بسياري از واکنشها در فيلم شما اين است که فردي ظاهري متفاوت دارد. اينطور به نظر ميرسد که در فيلم آخرتان، پزشک نميتواند چهره دختر را از پشت در ببيند. شايد اين هم جنبهاي اخلاقي داشته باشد.لوک: هم ديدن و هم گوشکردن مسائل مهمي هستند چون از طريق گوشکردن است که حرفهاي آدمها شنيده ميشود. از اين گذشته، فيلم با صحنهاي آغاز ميشود که در آن، پزشک با گوشياش دارد به نفس و ضرباهنگ زندگي گوش ميکند. ميخواستيم با اين صحنه نشان دهيم او آدمي است که به جاي فضوليکردن، بيشتر گوش ميدهد.ژان پيير: فضولي؛ واژه دقيقي است. او آدمي است که ديگران را سر حرف ميآورد چون خوب گوش ميکند. آدمها منافع و علائق خود را فراموش كرده و شروع به گفتن حقيقت میکنند.لوک: و صحنهاي که آن پسر ميخواهد او را بزند، اصلا صحنه خشني نيست چون او اجازه نميدهد؛ نه مثل مسيح که آن طرف صورتش را هم جلو ميآورد. او مانع پسر ميشود و همزمان نميخواهد که دعوا کند. درادامه از پدرش تشکر ميکند چون حقيقت را به او ميگويد و به او کمک ميکند تا نام دختر را کشف کند. او آدم آرامي است ولي آدمها اين را دوست ندارند. تحملکردن کسي که ميپذيرد مانند بقيه گناهکار است و همزمان درخواست کمک ميکند، کار سختي است. اين مسئله آدمها را ميآزارد چون او قبول ميکند بگويد که مقصر است و اين آدمها را آشفته ميکند. با اين حال، ما بايد دقت ميکرديم که حکم يک قديس را پيدا نکند. او بايد يک آدم عادي باقي ميماند.
شما برادر هستيد و با هم کار ميکنيد. همکاريتان چطور شروع شد و چطور پيش ميرود؟لوک: ما يک زوج پير هستیم و اين بدترين قسمت کار است.ژان پيير: خُب، ما هر دو بر اين باوريم که اشتراک ما بيشتر در حوزه ادبيات است مثل رمان ولي هر دو به تئاتر هم علاقه داريم. بعدها بود که سينما برایمان مهم شد ولي در جواني شيفته ادبيات بوديم. ما رمان ميخوانديم و دربارهشان با هم صحبت ميکرديم. اين باعث ميشد که به عنوان دو برادر بيشتر به هم نزديک شويم.لوک: بعدها با يک نمايشنامهنويس و کارگردان فرانسوي به نام آرمان گاتي کار کرديم که پدر معنوي ما نيز محسوب ميشود. تجربه کارکردن با او بود که ما را به لحاظ فيزيکي هم، به هم نزديکتر کرد. وقتي ژان پيير براي تحصيل تئاتر به بروکسل رفت، من پيش خانواده ماندم. در آن زمان من ليسانس هنرم را گرفته بودم ولي بعد از اينکه به دانشگاه رفتم، اصلا راضي نبودم و اين همان وقتي بود که گاتي از ما خواست تا با او کار کنيم. اين همانجايي بود که ما دوباره به هم پيوستيم و با هم کار کرديم. بعد از آن به آلمان رفتيم و مدتي آنجا مانديم ولي کار چنداني نميکرديم. در سالهاي ١٩٧٣ يا ٧٤ بود که اولين دوربينهاي ويدئويي به بازار آمدند و تصميم گرفتيم از آدمها پرتره بگيريم.ژان پيير: اين همان موقعي بود که خيلي از آدمها مثل ما ميتوانستند با تصوير و صدا داستانهايي را روايت کنند بدون اينکه نياز باشد به مدارس يا دانشکدههاي هنري رفته باشند. اين نوآوري خلاقانه براي گروهي از همنسلان ما مهم بود چون آدمهايي که ميخواستند فيلم بسازند، ميتوانستند بلافاصله نتايج را به نمايش بگذارند. البته در آن زمان اين دوربينهاي پولارويد عکاسي وجود داشت ولي امکان ديدن فيلم متحرک بلافاصله بعد از تصويربرداري، پديده جديدي بود. به همين دلیل، ما به محلههاي کارگري ميرفتيم و با دوربين تصويربرداريمان از آدمها پرتره ميگرفتيم و با فاصله زماني اندکي، آنها را پخش ميکرديم.5 فیلم مطرح سینمای ایران در سال 96
دو روز قبل سازمان سینمایی، نام 99 فیلم را که در مراحل مختلف تولید قرار دارند منتشر کرد که در میانشان اسامی مهمی به چشم می خورد. فیلم هایی که هرکدام به دلیلی، می توانند مهم ترین اثر سال 96 یا 977 سینمای ایران باشند. هرچند می توان آثار دیگری مانند «مغز های کوچک زنگ زده» اثر هومن سیدی، «کامیون» اثر کامبوزیا پرتوی و «شعله ور» اثر حمید نعمت ا... را هم در این فهرست قرارداد ولی سازندگان این آثار، در سال های اخیر تجربه های ناموفقی در فیلم سازی داشته اند که باعث می شود نتوانیم با اطمینان، فیلمشان را اثر مهمی بدانیم. ضمن آن که دیگر فیلمسازان مهم سینمای ایران در سال های اخیر یعنی اصغر فرهادی، سعید روستایی، مصطفی کیایی و محمدحسین مهدویان هیچ کدام شان پروژه ای ندارند که به فیلمنامه کامل رسیده باشد. با هم نگاهی داریم به مهم ترین فیلم های امسال سینمای ایران:
دارکوببهروز شعیبیدر حال تدوینزمان رونمایی: احتمالاً اکران در زمستانبازیگران: مهناز افشار، امین حیایی، هادی حجازی فر، نگار عابدی و جمشید هاشم پورداستان: خلاصه داستان این فیلم هنوز منتشر نشده و طبق گفته سازندگان اثر، «دارکوب» به اعتیاد و معضلات اجتماعی می پردازد.برگ برنده احتمالی: ستاره ها + داستانبهروز شعیبی در «دهلیز» و «سیانور» با استفاده از ستاره های سینما، مخاطب را به سالن کشاند و آنجاست که با داستان پرتعلیق، مخاطب را شیفته فیلم کرد. هر دو فیلم قبلی شعیبی در گیشه موفق بوده و توانسته اند مخاطبان شان را راضی نگه دارند. بنابراین می توان باز هم انتظار داشت که او از همین فرمول استفاده کند و این بار حضور مهناز افشار، امین حیایی و هادی حجازی فر که به تازگی چهره شده، مخاطبان را راضی می کند تا بلیت «دارکوب» را بخرند.
اکسـیدانحامد محمدیآماده نمایشزمان رونمایی: اکران عید فطربازیگران: جواد عزتی، امیر جعفری، شقایق دهقان، شبنم مقدمی، لیندا کیانی و مجید صالحیداستان: در خلاصه داستان فیلم آمده است اصلان اگر می دانست گرفتن ویزا این همه دردسر دارد، اصلا عاشق نمی شد. بنابراین احتمالاً با یک اثر کمدی اجتماعی با کنایه های سیاسی مواجهیم.برگ برنده احتمالی: ایدهمنوچهر محمدی مهم ترین تهیه کننده ایده پرداز سینمای ایران است و ایده اولیه بسیاری از آثارش، از ذهن خودش سرچشمه می گیرد. «مارمولک» کمال تبریزی، «بوسیدن روی ماه» همایون اسعدیان و «طلا و مس» باز هم همایون اسعدیان، ایده های منوچهر محمدی بوده اند. این نکته هم منطقی است که گاهی ایده های خوبش را برای پسرش حامد نگه دارد که تازه در اول مسیر فیلم سازی قرار دارد. نقطه قوت «فرشته ها با هم می آیند» هم دقیقاً ایده ناب روحانی جوانی بود که در عین بی پولی، یکهو دارای سه فرزند می شود. با توجه به فضای تیزر های «اکسیدان» و حتی گیر کردن آن در پیچ و خم مجوز، به نظر می رسد باز هم با حرف هایی متفاوت روبه رو هستیم که پیشتر در سینمای ایران مطرح نشده اند.
فیلشـاههادی محمدیاندر حال تدوینزمان رونمایی: اکران در مهر ماهبازیگران: -داستان: در جنگلی در آفریقا، رئیس گله فیل ها صاحب فرزندی می شود که همه انتظار دارند جانشین رئیس گله باشد، اما برخلاف تصور همه «شادفیل» بسیار دست وپاچلفتی است و هیکل گنده اش همیشه باعث خرابکاری می شود.برگ برنده احتمالی: تکنیک«سازندگان شاهزاده روم تقدیم می کنند» . این جمله بهترین تبلیغ برای «فیلشاه» است. گروه موفق «هنر پویا» که به عنوان اولین اثر سینمایی خود، پویانمایی موفق «شاهزاده روم» را ساخته اند، حالا می توانند با اطمینان از تکنیک بالای فیلمشان، درباره فروش چند میلیاردی «فیلشاه» صحبت کنند؛ به خصوص آن که اثر جدید، کمدی است و در گیشه سینمای ایران، کمدی بودن رمز فروش بالاست! آن ها بهتر است از همین حالا برای اکران بین المللی برنامه ریزی کنند.
بمبپیمان معادیدر حال فیلمبرداریزمان رونمایی: احتمالاً جشنواره فجر 96بازیگران: پیمان معادی، لیلا حاتمی و حسن معجونیداستان: از شنیده ها این طور برمی آید که «بمب» به موشک باران تهران در اواخر جنگ تحمیلی می پردازد.برگ برنده احتمالی: فیلمنامهپیمان معادی قبل از این که بازیگر یا کارگردان شود، فیلمنامه نویس بوده و با «برف روی کاج ها» نشان داده که راهی بلد است تا با سناریوهایش، هم مخاطبان و هم منتقدان را راضی کند. فیلمنامه «بمب» هم سه سال پیش جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره آسیاپاسیفیک را به دست آورده و به نظر می رسد نقطه قوت آن مانند اثر قبلی فیلمساز، سناریو باشد.
پرواز به وقت شـامابراهیم حاتمی کیادر حال فیلمبرداریزمان رونمایی: جشنواره فجر 96بازیگران: بابک حمیدیان و هادی حجازی فرداستان: یک هواپیمای حامل کمک های انسان دوستانه که به سوریه می رود، برای فرود دچار مشکل می شود.برگ برنده احتمالی: اکشنابراهیم حاتمی کیا بعد از «به رنگ ارغوان» به عنوان یک تجربه نیمه حادثه ای، در دو فیلم اخیر خود یعنی «چ» و «بادیگارد» به سراغ سوژه ای اکشن رفته ، نشان داده که در این حوزه هم کاربلد است و می تواند با خلق لحظات نفس گیر، مخاطب را روی صندلی سینما میخکوب کند. او «پرواز به وقت شام» را هم در همین ژانر می سازد و باز هم با «بابک حمیدیان» که در این دو فیلم اخیر، همراهش بوده، همکاری می کند. «هادی حجازی فر» دیگر بازیگر این فیلم هم تجربه «ماجرای نیمروز» را به عنوان یکی از بهترین فیلم های پلیسی چند سال اخیر سینمای ایران در کارنامه دارد. بنابراین می توان انتظار داشت نقطه قوت اصلی «پرواز به وقت شام»، اکشن آن باشد.«گشت 2» گیشه را درو کرد
سینماهای کشور در حال حاضر میزبان 15 فیلم سینمایی هستند. در این گزارش به بررسی وضعیت فروش و گیشه این فیلمها پرداختهایم.
گشت 2فیلم سینمایی «گشت2» به تهیهکنندگی وکارگردانی آقای سعید سهیلی از 25 اردیبهشت روی پرده رفته است و در صدر جدول فیلمهای در حال اکران اخیر قرار دارد.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «عباس و حسن پس از پنج سال از زندان آزاد شده، سراغ عطا میروند. عطا دراین مدت در کما بوده و به تازگی بههوش آمده و به زندگی عادی بازگشته. این سه رفیق دوباره باهم همراه شده، در پی کاری شرافتمندانه میگردند، اما پس از تلاشهای بسیار، ناچار میشوند دوباره ....»آقایان حمید فرخنژاد، ساعد سهیلی و پولاد کیمیایی بازیگران اصلی این فیلم هستند.هرچند فیلم «گشت ارشاد» که «گشت2» در پی آن ساخته شده است، حواشی زیادی در جریان اکران داشت، اما هردو فیلم از فروش قابل قبولی برخوردار بودهاند. میزان فروش فیلم سینمایی «گشت2» تاپایان هفته قبل 19 میلیارد و 398 میلیون تومان بوده است.
خوب، بد، جلففیلم سینمایی«خوب، بد، جلف» به تهیهکنندگی آقایان محسن چگینی و عبدالله اسکندری و کارگردانی آقای پیمان قاسمخانی از 27 اردیبهشت روی پرده رفته است و بعد از فیلم سینمایی «گشت2» توانسته گیشه موفقی داشته باشد.«داستان این فیلم بعد از شهرت پژمان جمشیدی روایت میشود. تهیهکنندهای با بازی ویشکا آسایش قصد دارد کارگردانی یک فیلم پلیسی را به مانی حقیقی بسپارد و اصرار دارد از پژمان جمشیدی و سام درخشانی در فیلم استفاده کند.»فرخنژاد، پژمان جمشیدی، سام درخشانی، ویشکا آسایش، مانی حقیقی، حسین پاکدل، بهاره رهنما، نیوشا ضیغمی، آزاده صمدی، امیر مهدی ژوله، مهراب قاسم خانی، نسیم ادبی، سپند امیرسلیمانی، علی اوجی و با حضور مجید مظفری و رضا رویگری از بازیگران این فیلم سینمایی هستند. پیمان قاسمخانی برای نخستینبار در مقام کارگردان، ساخت این فیلم را برعهده گرفته است. فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف» تا پایان هفته گذشته با داشتن 18 سینما در کشور، 15 میلیارد و 578 میلیون تومان فروش داشته است.
نهنگ عنبر2: سلکشن رؤیافیلم سینمایی«نهنگ عنبر2: سلکشن رؤیا» به تهیهکنندگی و کارگردانی آقای سامان مقدم، بعد از تجربه موفق فیلم سینمایی «نهنگ عنبر» است که خاطرات دهه60 را روایت میکرد.این فیلم در مقطع زمانی «نهنگ عنبر» میگذرد و برشی دیگر از زندگی شخصیتهای اصلی قصه یعنی همان ارژنگ و رؤیا در همان دوران است. خانمها و آقایان رضا عطاران، مهناز افشار، ویشکا آسایش، حسام نواب صفوی، امیرحسین آرمان، سیروس گرجستانی، رضا ناجی و علی قربانزاده به عنوان بازیگران اصلی و شهلا ریاحی، کتایون امیر ابراهیمی، محسن قاضی مرادی، اسدالله یکتا و احمدرضا اسعدی از جمله بازیگران این اثرند. «نهنگ عنبر2: سلکشن رؤیا» با اکران در بیش از 80 سینما در کشور، 8 میلیارد و 306 میلیون تومان فروخته است.
ماجرای نیمروزفیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» به تهیهکنندگی آقای سید محمود رضوی و کارگردانی آقای محمدحسین مهدویان، بعد از فیلم «ایستاده در غبار» که نخستین تجربه کارگردانی سینمایی بلند مهدویان بود، برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران جشنواره فیلم فجر ۳۵ شد.در خلاصه داستان فیلم آمده است: «در محلههای پر آشوب تهران، در پیچاپیچ خیابانها و کوچهها و در پستوی خانهها سرگردان و حیران. آیا این جستوجو را فرجامی هست؟» خانمها و آقایان مهرداد صدیقیان، احمد مهرانفر، هادی حجازیفر، مهدی زمینپرداز، حسین مهری، محیا دهقانی، لیندا کیانی، امیراحمد قزوینی، امیرحسین هاشمی و جواد عزتی با حضور مهدی پاکدل از بازیگران این اثرند. فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» که از اواخر اسفند سال قبل روی پرده است، تا هفته گذشته 4 میلیارد و 296 میلیون تومان فروش داشته است.
آباجانفیلم سینمایی «آباجان» به تهیهکنندگی و کارگردانی آقای هاتف علیمردانی، هفتمین تجربه سینمایی این کارگردان به حساب میآید.در خلاصه داستان این فیلم آمده است: آباجان روایت خانوادهای که در دهه 60 در شهر زنجان زندگی میکنند. خانوادهای که جنگ و فضای آن سالها تأثیر زیادی روی زندگیشان میگذارد.خانمها و آقایان فاطمه معتمد آریا، سعید آقاخانی، حمیدرضا آذرنگ، شبنم مقدمی، فریبا متخصص، ملیسا ذاکری، محمدرضا غفاری، محمود نظرعلیان و ماهان نصیری از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند. «آباجان» تا هفته گذشته 5/1 میلیارد تومان فروش داشته است.
یک روز بخصوصفیلم سینمایی «یک روز بخصوص» به تهیهکنندگی و کارگردانی آقای همایون اسعدیان از 25 اسفندماه سال قبل روی پرده رفته است.در خلاصه داستان این فیلم آمده: «حامد باید برای عمل قلب خواهرش دست به یک انتخاب بزند، انتخابی که در آینده مسیرهای متفاوتی را پیش روی او قرار داده است.»«یک روز بخصوص» نامزد دریافت سیمرغ بهترین چهرهپردازی و نامزد بهترین طراحی صحنه و لباس از جشنواره فیلم فجر ۳۵ شده است.خانمها و آقایان مصطفی زمانی، فرهاد اصلانی، پریناز ایزدیار، محسن کیایی، شیرین آقا کاشی، شیرین یزدان بخش با معرفی افسانه کمالی، مجتبی پیرزاده، بازیگر خردسال: ایلیا نصر الهی از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند. «یک روز بخصوص» تا به حال 18/1 میلیارد تومان فروش داشته است.
تیک آففیلم سینمایی «تیک آف» به تهیهکنندگی آقای طهورا ابوالقاسمی و کارگردانی آقای احسان عبدیپور، با بازی خانمها و آقایان مصطفی زمانی، پگاه آهنگرانی، رضا یزدانی، سوگل قلاتیان، حمزه مقدم از 6 اردیبهشت امسال روی پرده رفته است. در خلاصه داستان این فیلم سینمایی آمده است: «در پایان جشنی شبانه، زندگی چهار دختر و پسر، به سمت غریبی سر کج میکند. هیجان... شوخی شوخی و بازی بازی راه میافتند تا از عقدههای چندسالهشان کام بگیرند.» این اثر تا هفته گذشته 966 میلیون تومان فروش داشته است.
برادرم خسروفیلم سینمایی «برادرم خسرو» به تهیهکنندگی آقای سعید ملکان و کارگردانی آقای احسان بیگلری از 20 اردیبهشت در سراسر کشور اکران شده است.«برادرم خسرو» نامزد دریافت سیمرغ بهترین کارگردانی در بخش نگاه نو جشنواره فجر ۳۴، برنده جایزه بهترین استعداد درخشان (بهترین فیلم اول) از جشن منتقدان و نویسندگان شده است. خانمها و آقایان شهاب حسینی، ناصر هاشمی، هنگامه قاضیانی از بازیگران این فیلماند. در خلاصه داستان فیلم سینمایی «برادرم خسرو» آمده است: «خسرو، نقش اول این فیلم با بازی شهاب حسینی به اختلال دوقطبی مبتلاست و بنا بر شرایطی مجبور شده مدتی در منزل برادرش ناصر که یک دندانپزشک است زندگی کند.» این فیلم با داشتن حدود 40 سینما در سراسر کشور تا پایان هفته قبل 661 میلیون تومان فروش داشته است.
امتحان نهاییفیلم سینمایی «امتحان نهایی» به تهیهکنندگی آقای مصطفی شایسته و کارگردانی عادل یراقی و بازی خانمها و آقایان شهاب حسینی، لیلا زارع، امیرحسین سلامتی و بهنام عسگری از بازیگران این اثرند.در خلاصه داستان فیلم سینمایی «امتحان نهایی» آمده است: «یک معلم ریاضی برای تدریس خصوصی به خانه شاگردش میرود و همین امر باعث آشنایی او با مادر بچه میشود.» «امتحان نهایی» تا پایان هفته قبل توانست398 میلیون تومان فروش داشته باشد.<
منبع: بولتن نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bultannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بولتن نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۵۰۸۰۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
فریدون جیرانی در آخرین گفتوگوی ویدئویی خود در «اعتمادآنلاین» روبروی ابوالحسن داوودی، کارگردان و تهیهکننده و فرهاد توحیدی، فیلمنامهنویس نشست و درباره شرایط روز سینمای ایران سخن گفتند.
در بخشی از این گفتگو فریدون جیرانی به سینمای عباس کیارستمی و تاثیر آن در دهه ۷۰ شمسی پرداخته است و با مهمانان به بررسی آن شرایط و دورههای پس از آن پرداختهاند.
به گزارش اعتمادآنلاین، در ادامه این بخش صحبتهای جیرانی و ابوالحسن داوودی را میخوانید و میبینید:
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیدر تحلیل دولتمردان فرهنگی دهه ۷۰ خیلی از عناصر که ممکن است به تعبیر الان مزاحم به نظر بیایند، کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود
*تفکر عباس کیارستمی با خانه دوست کجاست و کلوزآپ باعث شد روشنفکری تمام دنیا متوجه اینجور سینما شوند و تاثیر جهانی گذاشت.
داوودی: و امر مهمی که داشت اینکه در تحلیل خیلی از دولتمردان فرهنگی آن زمان خیلی از این عناصر که ممکن است به تعبیر الان عناصر مزاحم به نظر بیایند، آن زمان کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود. یعنی یک جوری چهره جمهوری اسلامی را در دنیا یک چهره جذابتر و قابل قبولتری نشان میداد.
در عرصه فرهنگ معمولاً سیاستهایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه میشود
*چهره را خیلی عوض کرد.
داوودی: اشکال بزرگی که در روش و سیستمی که به نظر میآید حاکمیت بعد از این جریان در پیش گرفت، [این است که]به نظرم حاکمیت را بیشتر تبدیل کرد به یک حاکمیت ترسیده که برای اینکه از شرایط پیشگیری کند درخت را از بن برید. یعنی سعی کرد درخت را بهنوعی از ریشه دربیاورد یا خشک کند، نفت بریزد که ریشهاش هم خشک شود؛ و این توجه را نداشت که همه این عناصر حتی منتقدترینشان، حتی کسانی که به نظر اوج اپوزیسیون جریان حاکمیت میآیند، نهایتاً در این سیستم پیچیده فرهنگی و ارتباطی که در دنیا هست میتوانند منافعی را هم برای دولت بیاورند. بهخصوص در حوزه فرهنگ. در حوزه سیاست اگر این را ببینید سیاست برخوردهای خیلی سلبی و تند و تیز را ممکن است جواب بدهد، اما در عرصه فرهنگ معمولاً سیاستهایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه میشود. شمشیر دولبهای که بعد از یک مدتی بیشترین خسارت را برای خود آن شمشیرزن به وجود میآورد. این چیزی بود که دوستان تحلیل نکرده بودند.
جشنواره فجر به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد/ قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، میگوییم جیرانی چرا بسازد؟
در واقع شاید مهمترین مسالهای که وجود داشت این بود که در این دوره دوستان کاملاً بدون هرگونه تحلیلی بر اساس شرایط مدرن امروز سینما و جامعه رفتاری را پیشه کردند که از همین الان میبینیم خسارتهایش چگونه اتفاق افتاد. مثلاً جشنواره فجر تقریباً جزو دولتیترین جشنوارههای دنیا محسوب میشود. به خاطر مناسبتش، ویترینش، به خاطر اینکه سالهای سال همه درگیرش بودهایم. اینکه جشنواره فجر همواره زیر سایه سالگرد انقلاب حرکت کرده و تبدیل به ویترینش شده، با همه لطمههایی که زده، اما باعث شده خود این جامعه در دورانی تبدیل به یک چهره ملی و سبب ارتباط بین این دو هم بشود؛
یعنی بین حاکمیت و مردم و بهخصوص بخش فرهنگی و سینمایی. الان تصویر جشنواره فجر را نگاه کنید. جشنواره فجر واقعاً به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد که یک نهاد و جریان حکومتی برگزار میکند تا چهرهای که هم اهالی سینما و هم مردم آن را پذیرفته بودند که این شرایط به دلیل وضعیتی که داریم بهترین شکلی است که میتواند الان برگزار شود. اشکالاتش را هم پذیرفته بودند، اما الان اتفاقی که از سال گذشته به شکل عمده و آشکار شروع شد، تاثیرش را همین امسال چقدر در سطحی شدن و از دست دادن کیفیت گذاشته است. از دست دادن هویت بهخصوص حتی بخشی که مربوط به حاکمیت بود.
یعنی این به نظرم خسارتش بسیار عمدهتر از چیزی است که جشنواره فجر برای مردم داشت و دوستان این را در تحلیل خودشان متوجه نشدند که هر کدام از این اتفاقات، از این شمشیر از رو بستنهایی که در واقع نفی کردن یک طیفی که فکر کنند چرا برویم دنبال اینکه آقای جیرانی چه چیزی میخواهد بسازد. اصلاً آقای جیرانی چرا باید فیلم بسازد. وقتی این تفکر غالب میشود و این میشود که قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، میگوییم جیرانی چرا بسازد؟
سینمای ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره میخورد به این دلیل که نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند
این تفکر خسارتش قبل از هر چیز به خودشان برمیگردد. به این دلیل که سیستمی که در تحلیل شما و فرهاد هم بود، رشد کردن سینمایی ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره میخورد. چون سینمای پروپاگاندا به دلیل اینکه نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و پلهایی را که مخاطب خودش نیاز دارد با درک و سلیقه خودش کشف کند و واردش شود، نمیتواند آنها را بسازد؛ بنابراین روزبهروز چه دولت بخواهد چه نخواهد، گرانتر و غیرقابل ساختتر میشود و به جایی میرسد که دیگر سینما، حتی سینمای پروپاگاندا، امکانش از دست دولت و نهادهای سازنده هم خارج میشود. چون اینها مخاطب ندارند.
در تولیدات سال قبل، تعداد محدود محصولاتی که بنیاد فارابی به عنوان مهمترین بنیاد تقویتکننده سینما که به این دلیل شکل گرفته بود... به این دلیل که حمایت کند یکسری محصولات ساخته شود تا رابط بین فرهنگ ایدئولوژیک و حاکمیتی و مردم باشد...، اما عملاً به چه سرنوشتی دچار شده؟
محصولات امسال هیچ شانسی در ارتباط با مخاطب ندارند/ کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون میآید جواب نمیدهد
سال گذشته و امسال تقریباً ۲۰ محصول داشتیم که از این تعداد تماماً در اختیار نهادهای مختلف بوده و سرمایههایی که بیشتر سرمایههای دولتی بودهاند و شاید به جز یکی دوتا- که احتمال دارد بر اساس آن چیزی که دیدهاند باشد، من هیچ کدام از محصولات امسال را ندیدهام-، اما کسانی که دیدهاند به جز یکی دو مورد بقیهشان هیچگونه شانسی برای اینکه کمترین اقبالی را بتوانند در ارتباط با مخاطب و مخاطب عام به وجود بیاورند [نداشتند]نه یک گروه خاص، گروه انتخابشده که پول بدهند.
کسانی که تصمیمات فرهنگی میگیرند با شرایط و کسانی روبهرو میشویم که همان مثال معروف را به یادمان میآورند که بر سر شاخ نشستهاند و بن میبرند و متوجه نیستند که این رفتار خشن، سلبی و تحریککننده که پیش گرفتهاند، فرار به جلویی که میبینیم که روزبهروز بیشتر میشود، این لجبازی از طرف تمام تصمیمگیران نسبت به اینکه همین است که هست، این سیاست حتی وقتی به جایی میرسد که دیدیم بعد از جشنواره فجر وقتی این میزان مهجوریت را مشاهده کردند، به جای اینکه این را تحلیل کنند، روزنامه معروفی که بیشتر از همه نسبت به این داستان واکنش دارد، عنوان میکند چه خوب شد که پای همه این عناصر را از سینما قطع کردید و ما همین را میخواستیم.
این کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون میآید، به نظر میآید اولین چیزی است که ممکن است به ذهن هر آدم عامی بیاید که برای اینکه با یک مساله و بحران حاد روبهرو شود، چیزی که فکر میکند میتواند عامل بحران باشد از اول سرش را قطع کند. این فرهنگ جواب نمیدهد. این در سینما جواب نمیدهد. اتفاقی که شاید افتاده و دوستان کاملاً ندیده گرفتهاند تغییر ماهیت جریانات و نوع ارتباطات فرهنگی است که سینما جزو عمدهترینشان است.
در بین محصولاتی که تولید میشود که حتی مربوط به سینمای زیرزمینی هم نیست؛ همین فیلم آقای صناعیها فیلمی است که خیلی مشخص و قانونی پروانه ساخت گرفته و با همه اصول و نظارتهای دوستان ساخته شده، اما چرا تبدیل میشود به یک جریانی که مثل لیف خرما نمیدانند چهکارش کنند. فیلمی که همه مراحل قانونی را طی کرده و بر آن اساس ساخته شده.
اگر بخواهیم به تعبیر همان اواسط دهههای ۶۰ و ۷۰ نگاه کنیم، این فیلم باید از جانب مردم و حاکمیت افتخار سینمای ایران باشد. ممکن است حاکمیت نسبت به آن نقد هم داشته باشد هیچ ایرادی ندارد میتواند نقدش را داشته باشد، اما از یک طرف به عنوان یک تصویری [که جامعه آزاد را نشان میدهد]، جامعهای که در آن امکان حرف زدن و ابراز سلیقههای مختلف وجود دارد، بیش از هر چیزی آن فیلم میتواند به حاکمیت و جریان بینالمللی کمک کند. ۴۰ سال است که با پوست و گوشت و استخوان و تورم این را تجربه میکنیم که هیچ جور از این شرایط جهانی جدا نیست.